جدول جو
جدول جو

معنی رفیعی کاشانی - جستجوی لغت در جدول جو

رفیعی کاشانی
(رَ)
یا رفیعی کاشانی. میرحیدر معمایی از سادات طباطبایی کاشان و از ملازمان دربار اکبرشاه هند و در فن تاریخ و معما سرآمد اهل زمان خود بود و در نزد پادشاهان ایران و هند تقربی خاص داشت. به زیارت خانه خدا مشرف شد در سال 1007 هجری قمری زنده بود و سرانجام در کاشان درگذشت. ابیات زیر ازوست:
ستم مکن به غلامی که بارها او را
فروختند به عیب گریزپاییها.
#
من آن نیم که گویم ازین جنسها که هست
جنسی که هست از همه بهتر از آن من
جان برادری تو ز تو هر چه بهتر است
بد هر چه هست جان برادر از آن من
قرض پدر که از همه بیش است از آن تو
وجهش که هست از همه کمتر از آن من
آن چار باغ خرم مرهون از آن تو
آن یک دو باغ کهنۀ بی در از آن من
ملک نفیس خالصۀ شهر از آن تو
املاک هیچ نفع نیاسر از آن من
داهی که شیر داده به بابا از آن تو
واهی کزوست خون دل مادر از آن من
آن مادیان که داشته صد کره زآن تو
آن استران کودکش نر از آن من.
(از آتشکدۀ آذر چ دکتر شهیدی صص 249- 250). رجوع به تذکرۀ نصرآبادی صص 477- 475 و 517- 514 و قاموس الاعلام ترکی ج 3 و طبقات اکبری چ کلکته ج 2 ص 495 و منتخب التواریخ چ کلکته ج 3 صص 232- 233 و تذکرۀ حسینی ص 133 و روز روشن ص 188 و هفت اقلیم صص 625- 626 وخزانۀ عامره صص 232- 233 و فرهنگ سخنوران و مآخذ مندرج در آن شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(نَ سیِ)
از شاعران متأخر است، او راست:
جهان ز ف تنه چشم تو بر حذر باشد
ز خنجر مژه ات مرگ در خطر باشد
دمی که کشتۀ تیغ ترا به خاک برند
فلک جنازه کش و زهره نوحه گر باشد.
(از صبح گلشن ص 535)
لغت نامه دهخدا